معنی ماده مغذی مو
حل جدول
روی، ویتامین C، آهن، ویتامین D
مغذی
دارای ارزش غذایی
ماده مغزی مو
ویتامینb، ویتامینc، امگا3
عربی به فارسی
مغذی , ماده مغذی , ماده مقوی از لحاظ غذایی
مترادف و متضاد زبان فارسی
انرژیدار، انرژیزا، قوتبخش، مقوی،
(متضاد) غیر مغذی
لغت نامه دهخدا
مغذی. [م ُ غ َذْ ذی](ع ص) غذادهنده.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا)(از اقرب الموارد). و رجوع به تغذیه شود. || پرورنده.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا)(از منتهی الارب)(از اقرب الموارد). || در تداول فارسی امروز، دارای مواد غذائی. آنچه خاصیت غذایی فراوان داشته باشد.
مو
مو. (یونانی، اِ) نام حرف میم یونانی. (فهرست ابن الندیم).
فرهنگ معین
چیزی که دارای مواد غذایی باشد، غذا دهنده، دارای ارزش غذایی. [خوانش: (مُ تَ نَ) [ع.] (اِمف.)]
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) غذا دهنده، دارای مواد غذایی.
فرهنگ فارسی آزاد
مُغَذِّی، (اسم فاعل از تَغذِیَه)، غذا دهنده، پرورش دهنده، خونریزی کننده (رگ)،
فرهنگ عمید
چیزی که دارای ارزش غذایی باشد،
تغذیهکننده،
فرهنگ واژههای فارسی سره
پرنیرو
ترکی به فارسی
ماده
معادل ابجد
1846